حال به داخل کشوری که در آن زندگی میکنید توجه کنید. احتمالا قوانین اساسی ، مدنی و حقوقی روی کاغذ وجود دارند! گاه این قوانین بدقت طراحی شده و شایسته نیز هستند. اما در مقام اجرا موانع زیادی وجود دارد (قبلا مفصل باین موضوع پرداخته ایم). چرا ؟ دلیل آنرا میتوان با جراحی عمیق کشف کرد. کانون های فاسد تمامیت خواه و متصل به قدرت سیاسی اقتصادی نظامی قضائی ، خواهان تعبیر قوانین به نفع خود ( یا اربابان استعمارگر خود ) هستند. آنها هرگز کنار نمیکشند اما خود را مخفی میکنند. در بهترین حالت اندکی از آنها در رقابت باندهای قدرت موقتا از گود خارج شده و در بیرون آن منتظر فرصتهای جدید میشوند. چنان خود را در عمق لایه ها مخفی کرده اند که یافتن آنها بسیار دشوار میشود. جامعه ای که این ترکیب را دارد هرگز خود را بطور جمعی نمیتواند نجات دهد و کثیری زیر دست و پای غولهای قدرت له میشوند. یک مثال اینروزها بلای ویروس کرونا هست که بتدریج کشورها را مورد تاخت تاز قرار میدهد. مطالعه کنید چه اتفاقاتی افتاد ، از باز بودن دروازه های کشورها بدلایل سیاسی (و انتشار ویروس) ، تا ظهور کمبودهای پیشگیری و درمانی حتی در جهانهای اول و دوم (که اطلاعات شیوع را سانسور میکردند ) ،تا احتکار و کسب ثروت با اقلام مورد نیاز مردمی که گروه گروه مرگ را چشیدند ، تا رقابتهای سیاسی جهانی و تسویه حسابها ، تا بازگذاردن دست پزشکان برای انتخاب کسانیکه باید در بیماری رها شوند تا …. شرح این وقایع بسیار مفصل است و البته ما هنوز در میانه این بحران هستیم. چگونه میتوان انتظار عدالت واقعی در این جوامع داشت تا وقتی گروههای اقتدار بر گرده اقشار پائین هرم ، سوار بوده و هر لحظه بر وزن و ثروت خود میافزایند ، بدون ترس از اینکه خدا را ، ناظر بر خود بدانند به ظلم خود ادامه داده و حتی آنرا روندی طبیعی میدانند. تا وقتیکه دولتهای باصطلاح مقتدر جهانی بر اساس زر و زور و تزویر ، دولت و ملل ضعیفتر غیر موافق خود را تهدید و تطمیع و بدروغ تقبیه میکنند و حتی زیر پیمانهای خود زده و بشکل واقعی و اهریمنی خود ظاهر میشوند ، نمیتوان به گسترش عدالت توسط جامعه جهانی اقویا دلخوش کرد. خداوند میفرماید در بین دستانشان و در پشت آنها پرده هائی قرار داده ایم و آنها نمی بینند که چه میکنند. بفرموده الهی آنها رها شده اند و هدایتی برای آنها نیست تا زمانیکه پرده ها کنار رفته و نتیجه اعمال خود را دیده و هیچ یاوری دیگر برای آنها ( از باندهائی که تشکیل داده بودند ) نیست و خود را تنها می یابند. در این میان کسانیکه به عدالت ابدی ایمان پیدا کرده اند خود را از آنها مبرا دانسته و تلاش میکنند آنها را رسوا کنند ، انها باور دارند که حتی اگر شکست بخورند در اطاعت از عدالت ابدی پیروز و فرزانه هستند و ترس بخود راه نداده و پایداری میکنند. اف بر مردم گمراه با هوش سیاه که تنها حیات و قدرت در دنیا را ، عزت دانسته در حالیکه این فکر و اعمال زنجیر سنگینی بر گردن آنهاست. اف بر مردمانی که اقتدار خویش را تنها در اقتدار طبقاتی خود دانسته و در کش و قوس این ارتقاء انبوهی از بیگناهان پائین دست را در کشور خود و سایر کشورها زیر دست و پا له میکنند. همه آنچه بآنها میرسد دیر یا زود بر گردنشان چنان سنگینی خواهد کرد که زیر آن میشکنند و فنا میشوند! به تاریخ نگاه کنید. …..
با توجه به مطالعه مطالب قبل ، احتمالا شما هم با ما هم نظرید که لازم است اکنون باین سوالات کلیدی پاسخ داد :
- به چه دلایلی باید عدالت و بخصوص نوع ابدی آن وجود داشته باشد ؟
- چرا دامنه اجرای عدالت ، بعد از مرگ و تا ابدیت کشیده خواهد شد و عاقبت عدالت ابدی چیست ؟
- چگونه باید عدالت و دامنه ابدی آنرا درک و باور کرد که دچار اشتباه و انحراف نشد ؟
- آیا از عدالت ابدی گریزی هست ؟ خصوصیات ذاتی عدالت ابدی چگونه بر سرنوشت ما مسلط شده و راههای گریز را می بندد ؟
- چرا علیرغم وجود عدالت ابدی ، تا بحال بآن توجه نشده و کماکان بیعدالتی باشکال مختلف بوده و گسترش مییابد ؟
- با درک صحیح و باور کامل به عدالت ابدی ، چگونه در مسیر و براساس آن باید عمل کرد؟ وظیفه فردی و جمعی جامعه بشری باید چگونه باشد؟
- وبالاخره این سوال کلیدی و حیاتی : اکنون که بعدالت ابدی باور دارم ، بهترین مسیر برای رسیدن به سرنوشتی نیکو در عدالت ابدی را چگونه اختیار کرده و دنبال کنم ؟ ……
دیدگاهتان را بنویسید