تا قبل از این فصل بسیار در باب عدالت ابدی و لزوم وجودی آن مطلب گفتیم و اینکه عدالت را ستون اصلی خلقت معرفی کردیم. اما اجازه دهید کمی متفاوت شده و از زاویه دیگری به مبحث عدالت بنگریم. به جهانی که عدالت ابدی ستون اصلی آن نمیباشد!. آیا میتوان ستون یا ستونهای دیگری بجای عدالت تعبیه نمود بطوریکه بتواند بار سنگین جهان را بدون ستون عدالت تحمل کند؟ اگرچه پاسخ منفی است ،اما اجازه دهید این ادعا را کالبدشکافی کنیم. وقتی محوریت عدالت ابدی را بعقب میرانیم باید بتوانیم جایگزین های آنرا معرفی کنیم. چه ستونهائی را میتوانیم در غیاب عدالت ، محور و ستون اصلی خلقت بدانیم؟ ابتدا اجازه دهید با نام بردن ستونهای قدرتمند دیگری که در ادیان و مکاتب مختلف بیان شده و مرور آنها بینیم جایگاه ستون اصلی خلقت را میتوانیم بآنها اختصاص دهیم و اگرنه علت چیست ؟ سپس به ضدعدالت یا همان بیعدالتی اشاره کرده که در طول تاریخ بوده و احتمالا در آینده نیز خواهد بود بپردازیم :
- توحید : توحید بیشک بر وحدانیت الهی تاکید میکند. توحید میگوید تنها خدای واحد منشاء خلقت جهان است. بفرموده الهی پس از خلق بآن توازن ، قدر و مقدرات دقیق داده است. در سراسر کیهان کسی متعرض بتوحید نیست و تمام متعرضین دروغین نیز رسوا و نابود شده و میشوند. اما اینکه خلقت جهان بر کدامین ستون ، بنا و توسعه یافت موضوع بحث ما است. پس توحید مولد بوده و اینکه شاکله بعدی خلقت چگونه سامان یافته مفعول بعدی است. پایه و اساس علمی و اخلاقی گسترش بعدی ، مهمترین موضوع است. خلقت با فاعل الهی بوده و اما براساس کدامین ستون یا ستونهای نگهدارنده به پیش رفته و ماندگار شده است؟ بیشک وقتی معمار بنائی میسازد خود را ستون بنا قرار نمیدهد ، بلکه از ابزاری خاص برای استواری بنا بعنوان ستون استفاده میکند
- نبوت : خداوند خالق، پیام هدایت خود را بواسطه پیامبران به مخلوقات هوشمند مسئول میرساند. پیامبران در کار ساخت کیهان و مخلوقات نبوده و بنابراین خود باین جهان نظم و توازن نداده اند. آنها پیام الهی را که شامل هر آنچه برای هدایت پیامگیران میباشد بآنها میرسانند. با اتمام دوران نبوت هریک ، جهان و مخلوقات باقی میمانند و مهم درک پیام دریافتی و عمل بآن است ، گرچه اکثریت براه گمراهی میروند و از پیام هدایت الهی دور میشوند. جهانی میماند و ستونهائی که آنرا نگه میدارد. پیامبران خود جزئی از خلقت هستند و نه همه آن ، و بنابراین ستون اصلی نمیباشند. پیامبران راهبری معنوی انسانها را بعهده گرفته تا آنها را از تاریکی و فروریزی به محدوده شرارت و تباهی مانع شوند
- امامت : همزمان و پس از هر پیامبری ، جمع اندکی از عاملین واقعی به پیام الهی هستند که مشاوران مخلوقات برای درک بهتر و عمل به هدایت الهی میباشند. امامان ، حواریون ، اصحاب ، صالحین ، مومنین و دانشمندان متعهد به پیام الهی میان مخلوقات باقی میمانند. آنها در نقش معماران ایمانی جهان هستند تا طرحهای الهی را پیش ببرند. اما برخی مخلوقات تحت تاثیر عوامل شر ،راهنمائی آنها را برنمیتابند. این راهنمایان نیز همانند پیامبران ، باین جهان نظم و توازن نداده اند. آنها نیز خود جزئی از خلقت هستند و نه همه آن ، پس آنها هم ستون اصلی خلقت نیستند
- معاد : معاد یا بازگشت به دوره ای که مخلوقات هوشمند مسئول (همانند انسان) برای حسابرسی اعمال در بارگاه الهی حاضر میشوند. معاد جزئی نهائی از سامانه بی همتای عدالت الهی بوده و بنابراین عدالت ابدی جامعتر از معاد بوده و معاد ستون اصلی خلقت نمیباشد
- دموکراسی : از خوانندگان فاضل عذرخواهی میکنم ، صحبت از فلسفه دموکراسی بعنوان ستون اصلی ، حتی برای بشریت هم دور از شان و منزلت میباشد. اما بنا به حفظ جامعیت این بررسی ، باید بگوئیم خود دموکراسی بعنوان یک ستون فرعی هم از زوایای مختلف فاقد استواری در هدایت و سعادت بشری است. دموکراسی به مفهوم آزادی عمل بدون رعایت اخلاق فاضله ، تاکنون بسیاری از جوامع انسانی را به قهقراء برده است. وقتی شما به حکم دموکراسی قادر باشید از مسیرهای پیچیده و مخفی به ثروت و قدرت برسی ،طبیعی است بخاطر نفع شخصی ، در آن موضع دستت برای اعمال فشار و خفگی همنوعان بازتر میشود و این همانی است که ما بکرات در جوامع دموکرات ( و حتی جوامع مذهبی با مشی دموکرات ) دیده ایم. بدیهی است که نمیتوان به ستون لرزان دموکراسی حتی برای سعادت دنیوی بشریت تکیه کرد ، چراکه در ساختار آن به جوامعی چون 1 به 99 میرسیم و انبوهی از انسانها ، اغلب بخاطر انواع استضعاف ، در فشار ، ظلم و نابودی مادی-جسمی قرار میگیرند در حالیکه باعث بستانکاری خود و بدهکاری عظیم ظالمین بخود در مسیر عدالت ابدی خواهند شد
- نیروهای طبیعی : در علم فیزیک تاکنون 4 نوع نیرو شناخته شده و حتی اخیرا به کشف نیروهای بیشتری نزدیک شده ایم. این نیروها ستون اصلی پایداری جهان مادی میباشند. اما بحث ما تنها به مادیات جهان محدود نمیشود ، بلکه برای موجودات هوشمندی چون انسان که صاحب اختیار و مسئولیت است ، نمیتوان فقط بر مادیات جهان تکیه کرد. البته برای گذران زندگی ، وجود و کیفیت بهره وری از مادیات اهمیت دارد ، اما مهمتر از آن وجود روح ، اخلاق اجتماعی و کیفیات اعمال میباشد. خصایص نامبرده در پیوند با هدایت الهی نشاندهنده مسیری بوده که جاده آن بر ستون قدرتمندی بنا شده است. این ستون قدرتمند در محدوده نیروهای طبیعی نبوده و خارج از آن بشکل مجموعه فوق پیچیده از فرمولهائی است که شاکله همان ستون قدرتمند میباشد. شما میتوانید به قوانین با ثبات نیروهای طبیعت تکیه کرده و پیشرفت مطمئن علمی داشته باشید ، اما هرگز نمیتوانید به قوانین سست اخلاق اجتماعی متکی باشید تا یک جامعه آرمانی داشته باشید که درآن ظلم مطلقا میدانی نداشته باشد. داستان طولانی است اما یک نمونه آن رفتارهای متفاوت با افراد مختلف علیرغم یکسانی قوانین میباشد
- فرشتگان و شیاطین : به حقیقت دانش ما از ماهیت و عملکرد فرشتگان و شیاطین بسیار اندک است. این موجودات قدیمتر از انسان و دیگر تمدنهای بیگانه فضائی میباشند. برحسب پیشرفتهای اخیر علمی ، تصورات ما از توانائیهای آنها کمی واضحتر شده و بتدریج نیز میشود. اطلاعات اولیه از منابع دینی نشاندهنده وظایفی است که ذات الهی بآنها محول کرده است. بنابراین جبرئیل پیام رسانی ویژه ، عزرائیل موظف به اخذ زندگی از موجودات ، ابلیس متمرد از دستور الهی و مشتاق ضلالت انسانها ، … ، میباشند. هریک از آنها جزئی از خلقت بوده و نه همه آن ، و بنابراین جایگاه ستون اصلی بآنها قابل اتلاق نیست. خداوند توانائیهای منحصر بفردی در آنها قرار داده و از جمله عمری طولانی ( و احتمالا ابدی ) ، انعطاف و سرعت نوری ، قابلیت تجسم به موجودات مادی ، … ، اما یکمورد حتمی در مورد آنها نیز صدق میکند ، اینکه آنها هم متوازن و موید عدالت ابدی هستند. بنابراین نافرمانی آنها مستوجب مجازات و اطاعت صرف بعضی دیگر از آنها از فرامین الهی مستوجب الطاف الهی میباشد
- انرژی تاریک : رموز پنهان انرژی تاریک ، بذهن کنجکاو ما میرساند که شاید ، قدرتی شگرف ناپیدا و مرموز در آن بوده و بنابراین باید بدنبال کشف ستون اصلی در آن باشیم. چه عامل یا عواملی این ظن را تقویت میکند ؟ از نقطه نظر علمی مشخص شده این انرژی باعث انقباض و انبساط کیهان میباشد. گرچه این انرژی بسیار مهم و بسیار عظیم است ، اما نمیتواند ستون مادی و معنوی خلقت باشد که بتواند خلایق هوشمند را بر گرده خود به هدایت برساند. انرژی تاریک نیز جزئی از خلقت بوده و نه همه آن
- بیگ بنگ و بیگ کرانچ : در چند دهه اخیر ، علم نجوم بدرجه ای از پیشرفت رسیده که بکمک فلسفه آمده و ماهیت عملی خلقت را بسمت معانی خاص متمایل کرده است. نتایج بررسی این کیهان مشخص نموده که قلمرو دید و شناسایی آن نشاندهنده شروع از یک مبدا فوق متراکم مادی بوده است. ماهیت این مبدا چیست ، هنوز درکی از آن وجود ندارد و اینکه این تراکم “ابر سنگین” چگونه در آن مکان خاص متراکم شده کاملا نامشخص است. شواهد نشان میدهد در موقعیت زمانی خاص ( آغاز زمان کیهان ) یک سوپر انفجار بسیار عظیم در آن اتفاق افتاده که آنرا بیگ بنگ میخوانیم. از نقطه شروع بیگ بنگ (حدود 14 میلیارد سال قبل ) این کیهان بوجود آمده و درحال گسترش است. جالب این است که استدلال میشود گسترش تا محدوده ای پیشرفته و سپس برمیگردد ( شاید مشابه یک فنر ) ، که آنرا نیز بیگ کرانچ یا انقباض کیهان میخوانند. این دو پدیده بیگ ، نشان از یک ماهیت کیهانی دارد که در مقیاس کیهان بی انتها صورت می پذیرد. این پدیده های بسیار عظیم ، بالفطره مشخصات یک ابرستون خلقت را در ابعاد مادی و معنوی ندارد! بلکه خود بر ستون اصلی دیگر باز و بسته شده و میشوند!
- بیگانگان فضائی : امروزه شواهد بسیاری از هوشمندان فضائی در تراز انسان و بالاتر بدست آمده است. گرچه اغلب این شواهد توسط بعضی دول سری نگه داشته شده ، اما در قرآن بآن اشاره شده و اکنون نیز مدارکی از آنها در اینترنت قابل دسترسی است. فیلمهای مستند و تخیلی فراوان نیز از آنها تاکنون اکران شده و دیگر برای عموم مردم یک واقعیت تلقی میشود. آنها که هستند ؟ در واقع آنها نیز مخلوقات الهی و ساکنین کرات دوردست میباشند. محل زندگی اولیه آنها بقدری دور است که با امکانات امروزی هزاران و شاید میلیونها سال طول خواهد کشید به محل نزدیکترین آنها رفت. پس آیا آنها نیز همینقدر در راه بوده اند تا خود را بزمین رسانده اند؟ یا از فناوریهای ناشناخته برای طی طریق سریعتر استفاده کرده اند؟ اما بهرصورت آنها خود را در دوران معاصر و قدیم بزمین رسانده و آثار خود را باقی گذاشته اند. آنچه مسلم است آنها نیز مخلوقاتی هوشمند چون انسان بوده و احتمالا از کرات و تمدنهای مختلف میباشند. همانطورکه قبلا گفتیم آنها نیز باید از قوانین عدالت ابدی تبعیت کرده و خود آنها را نمیتوان ستون خلقت شمرد بلکه بخشی از خلقت میباشند که بر این ستون تکیه کرده اند.
- ناشناخته های خلقت : تعدادی از ستونها را ما بزعم خود نام بردیم اما هیچیک مشخصات لازم و کافی ستون اصلی این خلقت بزرگ را نداشته ویا نسبت بآن در جایگاه دیگری قرار دارند. شماهم تلاش کنید و تعدادی نام ببرید ، کمااینکه تمام دانشمندان تلاش کردند و میکنند. اما در این کتاب ما استدلال کردیم ستون اصلی خلقت ، چه از بعد پایداری مادی و چه از حیث اصول مقدس اخلاقی برپایه اصل عدالت ابدی است. پس بیائید بر اساس قرائن و واقعیات بیاندیشیم. میدانیم نقطه مقابل عدالت ، ظلم و زور و بیعدالتی است. اما برای اینکه درک واقعی تری ایجاد کنیم ، درجاتی نسبی و نه مطلق از بیعدالتی را فرض کنیم. در واقع جهان ما هم اکنون هم در بسیاری مناطق بدینگونه اداره میشود و ظاهرا پابرجا و مسلط جلوه دارد. بیشک زور و ظلم مطلق دوره حیات کوتاهی خواهد داشت و لازم نیست بآن توجه کنیم. چرا که ظلم مطلق بسرعت پایه های بقای جامعه را تهدید کرده ، و اکثریت آنرا برنمیتابند. اما ظلم و زور مدیریت شده بقای مدنیت را با مظالمی که کرده و میکند ، همچنان حفظ کرده است. جالب است وقتی از زور نسبی صحبت میکنیم ، بسرعت به واقعیات تاریخی و معاصر از دنیا خواهیم رسید. واقعیاتی که به ادیان کنترل شده و مکاتب ناقص انسانی میرسد. به جهان قدیم و جدید ، جهانی که همه ما آنرا میشناسیم. همان جهانی که در فصول قبل به نفی و رد آن پرداختیم. جهانی که اکنون کشورها در آن ، همانگونه که امروزه میشناسیم اداره میشوند. درصدی از مردم در آن از زندگی راضی هستند ، و درصد بیشتری در آن بدلایل مختلف در عذاب هستند. بسیاری آنرا زیبا ، و بسیاری آنرا دروغین میخوانند. اما در مورد مزایای دروغین و معایب بیشمار آن قبلا صحبت کردیم و گفتیم دیر یا زود با این روش به اضمحلال میرسند.
بنابراین جهان بدون عدالت ، اگر بمعنی عاری بودن از کوچکترین عدالت و مطلق بودن ظلم باشد ، بقای وجودی نداشته و تاکنون هم دیده نشده است. برای اینکه تصور صحیحی از این جهان بشما بدهم ، جهانی است که در آن ظلم کاملا آشکار و از بالادست تا پائین دست را فراگرفته و هرگز در آن کوچکترین عدل و انصافی دیده نمیشود. این جهان بفرض وجود و شکل گیری ، بسرعت ، توسط سنگینی ظلم اعمال شده در آن ازهمه زوایا فرو میریزد.
بی عدالت، تاریک چون شود این زندگی …. رو به سردی میرود گرما ، درد و بردگی



دیدگاهتان را بنویسید